..کلبه دلنوشته های تنهاییم..

متن مرتبط با «عشق اردیبهشتی ها» در سایت ..کلبه دلنوشته های تنهاییم.. نوشته شده است

نادانسته های نانوشته

  • حوالی این روزهای دلم درد پرسه میزند و بس.... دیروز دلم شکست...... زیر نگاه های سنگین این آدم های تنگ نظر..... چند وقتی است که خطی ازین شهر رفته.....لبخند آنان که زنده اند اما بی هویت من زنده ام نفس را, ...ادامه مطلب

  • آرزوهایم ......کاش

  • آرزوهایم را با سردی دستانت به خاطره ها سپردیبه گذشته ای که هر لحظه دوریش دردی است برای فردا برای فردایی که نمیخواهم بی درد بماند  :::::::: کاش امروز می امدی فردا دیر است.. هم پروازم اسمان عشق را بی تو هرگز نمیخواهم تنهایی اوج را نمیخواهم اگر نباشی بال پروازم را شکست در این روز های سرد منی که از عشق برایت زندانی ساختم اکنون وامانده ای هستم در قفس تنهاییم کاش امروز برگردی ...فردا دیر است نویسنده:ساسان بایسته ::::کلبه دلنوشته های تنهاییم::::: , ...ادامه مطلب

  • عشق اردیبهشتی

  • مینویسم برایت از انتهای خیالم از انتهای اسمان خیالم جایی که ستاره ها خوابند عشق نور میتاباند بر سیاهی لحظه هایش و رنگی از محبت میگیرد رویایی ساختم باتو رویایی به دور از حقیقت ادم های عصرمان در دنیایی از عشق سرزمینی سراسر از لاله های واژگون اردیبهشت زیر سایه سار نگاه های مهربانت که ارامش لحظه های ناآرام را بهمراه دارد ............................ دل سپردن به هم نفسی که نفس هایم را بهانه اش کردم مهتابی که بر برکه ی رخوت خورده ام می تابد مهتاب شب های تنهاییم تنهایم نمیگذارد خیالت حتی برای لحظه ای خلوت تنهاییم را با گرمی دستانت به بودن رساندی کنارم بمان و ,عشق اردیبهشتی,عشق اردیبهشتی ها,عشق اردیبهشتی من,عشق اردیبهشتیا,عشق مرد اردیبهشتی,عشق مردان اردیبهشتی,عشق یه اردیبهشتی,عشق زن اردیبهشتی,عشق پسر اردیبهشتی,داستان یک عشق اردیبهشتی ...ادامه مطلب

  • ناگفتــــــــــہ هاے امشبمــــــــــ

  • ناگفتہ هاے امشبمـــــ شب شد و باز حسے آشنا سراغم مے آید.مڹ مانده امـــــ و یڪ دنیا سواڸ بے جواب.لحظہ هاے دوریـــــٺ بہ تاریخ دلم طولانے شده است شاید بہ زماڹ ساعت دیوارے اتاقت بہ چشم نیایـــــداما وقتے گلویت را بغضے بفشارد و چشمانٺ را گـــــرم ڪند حسے ڪہ دردے شده است بے درمـــــاڹ. آنوقتـــــ است ڪہ گذر از ثانیــــــــــہ بہ ثانیــــــــــہ لحظہ ها طعـم دردے را میچشے ڪہ تنہا دلـــــٺ را نشانـــــہ رفتہ.ڪاش مانعے براے ایڹ احساس سرڪش بود ڪہ همچو اسبے رام نشده در دڸ ڪوهستانے ڪہ آزادیش را یافتہ نمے داند بہ ڪدام سمـــــٺ برود و بے هدف و بے منطق فقط مے تاز, ...ادامه مطلب

  • درد های تکراری

  • “درد های تکراری” باز هم شب آمد. باز هم درگیر این تنهایی تکراری. این چه حسی است که هر شب مهمان ناخوانده دقایقم میشود. دلهره های بی معنی این دقایق قاتل تمام لحظه های شاد سپری شده امروزم میشود. بی آنکه جرمش ثابت شود آزادانه هرشب با دست بی رحمش به صلابه میکشد لحظه لحظه آرامش شبم را گویی شب سرگردان ترین آدم زنده سرزمین مردگانم. بی انتها درد دارد این نگاه خیره به سقف تاریک سرنوشتم چه سخت است غم غربت میان آدم های به ظاهر آشنا هنگامی که نگاهت را نمیفهمند هنگامی که تنها میمانی میان ازدحام عابرین خیابانی پر از درد نبودن عابری آشنا من به آغوش سرد این دیوار های , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها